کد مطلب:293538 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:215

تنبیه ایقاظی


مقصد اساسی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از ایراد این خطبه شریفه عرشیه علاوه بر محكومیت خلیفه غاصب در تجاوز او بحریم ولایت و غصب كرسی خلافت باعدم لیاقت او در جانشینی حضرت ختمی مرتبت همانا تنبیه غافلین و مردم گول خورده در تشكیل شورای شوم سقیفه بوده كه خواسته خلق را از خواب غفلت بیدار سازد.

فاطمه زهرا علیهاالسلام دید كه مردم عنوان (همج الرعاع یمیلون علی كل ریح) بخود گرفته و عقل و خرد خود را از دست داده و كوركورانه در راه باطل قدم گذارده و گوش خود را ببانگ و نغمه شیطانی فراداشته و راه جهنم را مالا در پیش گرفته اند لذا خواست با خطبه خود چشم و گوش عقل مردم را باز كند و با آنها گوشزد نماید كه ای مردم غافل بیدار باشید هشیار باشید دین بازیچه نیست شما چرا مقداری محور امر خلافت تفكر و تعقل نمی نمائید مگر شما بشورا پیغمبر خدا را تعیین كرده اید كه امروز میخواهید جانشین برای او معین كنید شما باید به بینید منطق وحی در این مقام چه میفرماید مگر نه این است كه خداوند متعال صریحا در قرآن


فرموده است (انی جاعل فی الارض خلیفه) از آیه 30 سوره بقره پس جعل خلیفه لازمه ذات خداست.

مگر نه این است كه خلیفته الله كسی است كه بایست دارای صفات مستخلف عنه باشد مظهر علم خدا باشد مظهر قدرت خدا باشد مظهر تمام اسماء حسنی و صفات علیای الوهی باشد مگر نه این است كه خلیفته الله باید دارای مقام عصمت باشد مگر نه این است كه آدم ظالم نایل بمقام خلافت الهیه نمی شود بحكم (لاینال عهدی الظالمین آیه 124 سوره البقره.

بنابراین چگونه كسی كه واجد این امتیازات و مشخصات و علامات نیست سمت خلیفته اللهی و امامت و پیشوائی باو داده شود.

مضافا باینكه هیچكس غیر از خدای متعال حق تعیین خلیفه او را ندارد آن خداست كه مقام خلافت و نبوت و امامت و رسالت را بهر كس لایق و شایسته بداند عطا و افاضه میفرماید (الله علم حیث یجعل رسالته) آیه 124 سوره انعام

خدای حكیم در ازل علی مرتضی را بعنوان خلیفه خود بعد از حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی برگزیده و اختیار كرده بود و یوم الغدیر روز اعلام خلافت الهیه آنحضرت بود لذا بحكم نص


قرآن فرمان الوهی صادر شد و بخاتم انبیاء امر شد خلافت حضرت علی مرتضی را بعد از خود بخلق اعلام و دستور صادره از صقع ربوبی را بمردم ابلاغ نماید كما اشارالیه نص الكتاب الالهی (یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیك من ربك فان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمك من الناس) آیه 67 سوره المائده.

حضرت خاتم انبیاء حسب الامر خداوند متعال ولی ذی الجلال و خلیفه خدا را اعنی حضرت علی مرتضی علیه السلام را بمردم معرفی فرمود و پس از خطبه عرشیه خود در یوم الغدیر و بیان اوصاف و شئون كمالیه آنحضرت صریحا اعلام نمود (من كنت مولاه فهذا علی مولاه) و حضار و عموم شنوندگان گفتار درربار آن بزرگوار را شنیدند كه از جمله آنان شخین ابوبكر و عمر بودند همه این مقام اعطائی الهی را بحضرت ولی الله اعظم خلیفه و جانشین پیغمبر خاتم یعنی حضرت علی بن ابیطالب در یوم الغدیر روز نصب خلافت مطلقه علویه بجانشین پیغمبر اكرم تهنیت و تبریك گفتند كه شرح و تفصیل این قضیه در تفاسیر معتبره و من جمله در تفسیر صافی تالیف علامه و محقق صمدانی ملا محسن فیض كاشانی قدس الله سره السبحانی مسطور و مندرج است و در آنروز بود كه آیه (الیوم اكملت لكم دینكم و اتمت علیكم نعمتی) آیه 3 سوره مائده


نازل شد و در این مقام اشعار در رباری از شیخ الرئیس قاجار مرا بخاطر است كه بذكر برخی از اشعار شیخ عالیمقدار اقتصار می ورزد.


حق گفت به پیغمبر خوش دار وفا را

در عالم ذرات كه خواندیم شما را


گفتیم الستی و شنیدیم بلی را

یك عالم ذر دگر امروز بیارا


با خلق بیا تازه كن آن عهد خدا را

ای سید كل فخر رسل احمد مختار


همچون ذكریا ز تكلم چه كنی صوم

بی رمز بما انزل تبلیغ كن این قوم


بر خوان همی خطبه عرشیه مپرهیز تو از لوم

بیدار كن این مردم خوابیده تو را نوم


بردار علی را و بفرمای كه الیوم

اكملت لكم دینكم ای زمره انصار


او رنگ جهازی ساخت سلطان حجازی

وز عرش فراشد سر منبر بفرازی





برخواند یكی خطبه تازی بدرازی

برداشت علی را ز سر مهر نوازی


گفت این سر شیر است مگیرید ببازی

خود این اسدالله بود این حیدر كرار


آنگاه علی راز وفا گشت طلب خواه

این نكته عیان شد كه بنی مهر و ولی ماه


بگفت چو پیغمبر بازوی یدالله

بگزید چو پیغمبر خود جامه بر شاه


برداشت علی را بمقام و رفعناه

چونان كه برفعت شد از حیطه پندار


قرآن در سوره مائده آیه 55 میفرماید (انما ولیكم الله و رسوله و الذین آمنو الذین یقیمون الصلوه و یوتون الزكوه و هم راكعون) این آیه مباركه باتفاق عامه و خاصه در آن ولی الله اعظم امیرالمؤمنین علی علیه السلام نازل شده است پس بحكم نص صریح قرآن اقدس حقتعالی ولی مطلق است و چون معطوف در حكم معطوف علیه است همین ولایت كلیه مطلقه را رسول الله و علی مرتضی دار می باشند منتهی فرق و تفاوت باین است كه


ولایت خدا ذاتی و اصلی است و اما ولایت رسول الله و ولایت امیرالمومنین علی ظلی است و بعنوان مظهریت از ولی مطلق است و بعبارت دیگر باذن الله است كه اذن تكوینی است و ولی در این آیه شریفه بمعنای حاكم و صاحب اختیار و متصرف مطلق است نه بمعنای دوست چه اگر بمعنای دوست باشد لازم آید كه العیاذبالله كه خدا و رسول خدا و امیرالمؤمنین علی بنابراین معنی دوست فاسقین و فاجرین و كافرین و منافقین و مشركین باشند و حال اینكه آنها بری و بیزارند از اینها تا چه رسد كه دوست اینها باشند بنابراین دلالت آیه شریفه مرقومه بر ولایت كلیه مطلقه امیرالمؤمنین علی علیه السلام ثابت و مسلم و ممحقق و محرز است فافهم.

آری حضرت علی مرتضی علیه افضل التحیته و الثناء است كه اعلم الناس و احكم الناس و احلم الناس و التقی الناس و اعبد الناس و اجهد الناس و اشجع الناس و اسخی الناس است. علی مرتضی است كه مظهر تام و اتم اسماء و صفات خداست علی مرتضی است كه مثل اعلای ذات و اسماء و صفات و افعال الوهی است علی مرتضی است كه مرات جمال و جلال كبریائی است این بزرگوار بجعل الهی و نصب الله بامرالله بعد از حضرت خاتم انبیاء محمد مصطفی علیه آلاف التحیته و الثناء كه نبوت


به آنحضرت ختم گردیده است بلاشك ولی الله من جانب الله و خلیفه الله است.

استاد عالی مقام حكیم الهی قمشه ای رضوان الله تعالی علیه نیكو سروده است.


آئینه حسن اعظم ایزد

الا شه دین علی اعلی نیست


مولی است بر اهل دل پس از احمد

هر كس نه غلام اوست مولی نیست


فرمان ولایتش خرد داند

ای مردم باخرد بشورا نیست


آهنك غدیر و تاج بخشیدن

جز قول شه سریر اسری نیست


محبوب وی و یگانه مقصودش

جز ایزد پاك فرد یكتا نیست


قرآن كه بهمین كتاب توحید است

جز شرح جمال آن دل آرا نیست




آیا با این وصف جا دارد كه خلیفه غاصب ظالم واقعه غدیریه را نادیده و كان لم یكن پندارد و با بی حیائی و بی شرمی صرفا روی مقام پرستی و هوای نفس شورای شوم سقیفه را تشكیل داده و غاصبانه حق را از ید مستحق له خارج نموده بر خلاف قرآن و گفتار رسول اكرم حق ولی ذوالجلال علی علیه السلام را پایمال نماید.

مقصد اصلی ملكه ملك و ملكوت فاطمه زهرا سلام الله علیها از قیام خود و آمدن بمسجد مركز عمومی مردم در حضور مردم و جمع كثیر از مهاجرین و انصار و سایر حضار و ایراد آن خطبه غرا آتشین و كوبنده همانا ابطال سحر كار گردانان شورای سقیفه و احقاق حق خلیفه بر حق ولی ذی الجلال شوهرش حضرت علی مرتضی بود و در واقع خواست مردم را از خواب غفلت بیدار سازد و با آنان اتمام حجت فرماید و راجع به حق ذوی القربای پیغمبر و موضوع غصب فدك ملك متصرفی خودش كه خلیفه غاصب آنرا از ید او خارج و تصرف عدوانی نموده و بدین وسیله خواسته علی علیه السلام را از جهت اقتصادی تضعیف نماید و البته تعقیب حق لازم و ضروری است و گرنه فاطمه زهرا چه اعتنا بفدك و چه اعتنا بفلك دارد چه او ماسوالله را پشت سر انداخته و مستغرق در حب و شهود حق متعال و عاشق محبوب لایزال و


معشوق و معبود خود ذات احدی صمدی الوهی بوده است.

او ذات كبریائی در نظرش بزرگ و غیر خدا در نزد او لاشی و ناچیز بوده است.امیرالمومنین علی علیه السلام در توصیف متقین فرموده است (عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم) نهج البلاغه خطبه همام استاد عالیمقام حكیم الهی قمشه ای در كتاب نغمه الهی این جمله را بلسان نظم تفسیر نموده است و الحق عالی سروده است.


چو آنان را جلال شاه ذوالمجد

عیان شد در دل آگاه پر وجد


جهان دیدند خاك درگه شاه

فشاندند آستین بر ما سوی الله


بچشم دل نه دل عرش الهی

بحیرت در جمال كبریائی


به تعظیم جلالش از سر وجد

همه در نغمه سبحان ذی المجد


هر آن دل روشن از نور الهی است

بچشمش هر دو عالم خاك راهی است





ز چشم شاه بین غوفای امكان

بظلمات عدم رخ كرد پنهان


چو بیند چشمی آن خورشید جانرا

نه بیند ذره ای هر دو جهان را


ر آن دریا كه عالم زان سبوئی است

كجا این قطره ها را آبروئی است


چو حسن اعظم یكتای ایزد

بر ایوان دل پاكان علم زد


حجاب آفرینش را دریدند

ز الله ما سوی الله را ندیدند


(الهی را الهی دیده بگشای

دلش با نقش یاد خود بیارای


بمهر خویش روشن كن روانش

بیاد دوست گلشن ساز جانش


كه بر چشم خدا بینش مسلم

شود خاكی شكوه هر دو عالم




فاطمه زهرا (ع) كه اتقی المتقین و اعلی مرتبه تقوی را واجد است و در مقام عصمت مقام و درجه اش از ملائكه مهیمین و فرشتگان مقربین عالیتر است استغراق آنحضرت در بحار احدیت و شهود جمال صمدیت باو مجال توجه بما سوی الله نمی دهد و چه نیكو گفته سپهر كاشانی رحمه الله علیه:


صدف گوهر شبیر و شبر

جفت حیدر سلیل پیغمبر


دختر مصطفی اگرچه زن است

شیر مردان چو زنش نیم تن است


زن اگر چند نیم مردانند

بر او مرد نیم زن دانند


همتش ز اختران برشته كند

عصمتش بانگ بر فرشته زند


در جهان بود و از جهانش لیك

جز به یزدان نبد سلام علیك


از جهان دیده بر جهان داور

دو جهانش چو خاك و خاكستر





آنكه رست از جهان فدك چه كند

وانكه رست از جهت فلك چه كند


(این فدك بهر تو محك كرده)

تعقیب از ملك فدك احتجاجا بالتبع بود وگرنه منظور اصلی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دفاع از اسلام و حریم ولایت بود كه دید دارند بمرز خلافت الهیه كه حق ولی الله اعظم علی علیه السلام جانشین بر حق حضرت رسول اكرم تجاوز نموده و بر كرسی نبی اكرم صلی الله علیه و آله و سلم غاصبانه نشستنه اند و دارند بدعت در دین و آئین اسلام میگذارند و احكام اسلام و قرآن را پایمال مینمایند و به اسم اسلام دارند ریشه اسلام و اركان دین را منهدم و نابود می سازند.


حال چگونه روا است كه حضرت فاطمه (ع) در برابر این تجاوزها و تعدی ها و ظلمها سكوت نماید آیا با این وضع اسف بار و شهود این وقایع شوم شرربار می شود سكوت اختیار نمود نه هرگز اسلام چنین سكوتی را برای انسان مسلمان با ایمان تجویز نمیكند اینجا جای قیام است جای استیضاح دولت غاصب است جای رسوا نمودن متجاوز است. متجاوز هر كه باشد استثنا ندارد لذا حضرت


فاطمه زهرا علیهاالسلام سكوت را بر خود رواندید بلكه بر علیه متجاوز بحریم اسلام و قرآن قیام كرد و مخصوصا بمركز عمومی مسلمانان به مسجد آمد و سخنرانی كوبنده ای فرمود و با خطبه غرایش خلیفه غاصب و اتباع او را افشا نمود.

آری این اولین درس و تعلیمی است كه دختر خاتم انبیاء حضرت محمد مصطفی (ص) بعد از رحلت پدرش كه دید دین بخطر افتاده و اسلام ملعبه و بازیچه فرصت طلبان و هواپرستان واقع گردیده است یعنی ای مسلمین جهان اسلام در هر عصر و زمان به نصرت و یاری شما نیاز دارد خصوصا در موقع و زمانیكه بمقدسات دین و آئین اسلام تجاوز شود بر شما است كه قیام نمائید و بهیچوجه سكوت و انزوا اختیار نكنید بنابراین مسلمین در هر جائیكه در روی كره زمین هستند موضفند این درس قیام را سر مشق عملی خود قرار دهند فاطمه علیهاالسلام اسوه است درس فاطمه زهرا اختصاص بزمانی دون زمانی و مكانی دون مكانی ندارد بلكه در تمام ازمان و اعصار این درس لازم الاجرا می باشد و بقاء و حفظ دین و آئین اسلام در همین تعلیم است.


از آن خطابه كه زهرا بمسجد انشا كرد

قیامتی ز سخنهای خویش بر پا كرد





پی دفاع امام زمان خود زهرا

به مسجد آمد و احقاق حق مولا كرد


ز پشت پرده عصمت چنان سخن میگفت

كه پرده از عمل زشت خصم بالا كرد


پس از ستایش یزدان و نعمت پیغمبر

اشاره بر همه مردمان آنجا كرد


به آن جماعت حیران خطاب كرد و بگفت

چه گفته ای كه از آن مشت مشركین واكرد


مگر كه گوش شما ای گروه نشنیده

سفارشی كه پیمبر به حرمت ما كرد


مگر نه او به بشر داده درس آزادی

رژیم بردگی و ظلم و جور الغا كرد


مگر نه آنكه نبی بر هدایت مردم

شنید و دید بسی ناسزا مدار كرد


مگر نه آنكه علی را نبی بروز غدیر

معرفی بخلافت به امر یكتا كرد


نه از كسی طمع اجرت رسالت داشت

نه از كسی درمی خواهش و تقاضا كرد





شنیده ام كه بجای نبی گرفته قرار

كسی كه نی ز خدا و رسول پروا كرد


چگونه جا بسر منبر نبی دارد

كسی كه قول نبی را شنید و حاشا كرد


قدم بجای نبی با كدام جرئت زد

كسی كه حكم خدا را بعكس اجرا كرد


بجان مردم مسجد ز گفته آتش زد

روان سرشك ندامت ز چشم آنها كرد


نقاب حیله و تزویر را ز هم بدرید

منافقین دو رو را به دهر رسوا كرد


سزد كه زینت تاریخ هر ملل گردد

كه مشت اهل ریا را زنی چنین واكرد


كسی سعادت دنیا و آخرت دارد

كه پیروی بجهان گفته های زهرا كرد


ندانم آنكه چه دید از جفای این امت

كه مرگ خود بجوانی ز حق تمنا كرد


سزاست عبرت خلق جهان شود (خسرو)

همان خظابه كه زهرا به مسجد انشا كرد




اسناد و مدارك خطبه غرا ملكه ملك و ملكوت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها كه در كتب معتبره اعم از عامه و خاصه نقل شده همه برهان و دلیل است بر اینكه این خطبه عرشیه صادر از لسان معجز بیان حضرت فاطمه دختر والاگهر حضرت خاتم انبیاء محمد مصطفی علیهما الاف التحیه و الثناء می باشد و از جمله آن مدارك است.

1- كتاب احتجاج طبرسی تالیف طبرسی صفحه 147 ج 1

2- كتاب بحارالانوار تالیف مجلسی صفحه 158 ج 43

3- كتاب مناقب تالیف ابن شهر آشوب صفحه 206 ج 2

4- كتاب معانی الاخبار تالیف شیخ صدوق صفحه 354

5- كتاب طرائف تالیف سید بن طاووس صفحه 263

6- كتاب المراجعات تالیف سید شرف الدین صفحه 103

7- كتاب دلائل لامامه تالیف طبری صفحه 40 و 41

8- كتاب امالی تالیف شیخ مفید صفحه 25

9- كتاب تبصره العوام تالیف سید مرتضی صفحه 440

10- كتاب مستدرك الوسائل تالیف محدث نوری صفحه 154 ج 3

11- كتاب شرح ابن الحدید تالیف ابن ابی الحدید صفحه 236 ج 16


12- كتاب تذكر الخواص تالیف سبط بین جوزی صفحه 179

13- كتاب مسند احمد تالیف احمدبن جنبل صفحه 60 ج 1

14- كتاب مطالب السئوال تالیف ابن طلحه شافعی صفحه 11

15- تفسیر كشاف تالیف ز مخشری مجلد اول ذیل آیه ذوی القربی

و دهها كتاب دیگر از ناحیه حضرات عامه و خاصه.

و اگر هم هیچ مدركی و سندی از ناحیه فریقین بر نقل این خطبه شریفه از آن بانوی عظمی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ارائه نمی شد و ما بودیم و همین گفتار منسوب به آن ملكه جهان باز عقل صحیح وجدانا حكم میكرد كه این كلمات در ربار جز از لسان منبع حكمت ربانیه و مخزن اسرار صمدانیه امكان صدور ندارد زیرا بشر عادی در هر مرتبه ای از علم و دانش باشد هرگز نمی تواند انشاء چنین گفتاری را به نماید انسان عادی كجا قادر بانشاء چنین خطبه ای كه در نهایت فصاحت و بلاغت است خواهد بود. خطبه ای كه محتوی این همه دقائق و حقایق و لطائف بسیار بود. خطبه ایكه مضامین محكم و متقن آن عقول ذوی العقول و افهام ذوی الفهام را حیاری و متحیر ساخته است. خطبه ایكه در


نظر اهل معرفت و كرسی نشینان عرش علم و حكمت در حقیقت دون كلام خالق و فوق كلام مخلوق است.

بنابراین خطبه علمیه و عرفانیه عرشیه خود معرف و شاهد گوینده خود است و بحكم (برهان لم) كه پی بردن از موثر به اثر است مثبت آن است كه این خطبه شریفه صادر از لسان عصمت و تربیت شده مكتب وحی و نبوت و ولایت است.

این خطبه از لسان كسی شرف صدور یافته كه خود دارای مقام ولایت است. و آن ولیته الله حضرت صدیقه كبری بضعه رسول الله كفو و همتای علی مرتضی ملكه ملك و ملكوت فاطمه زهرا سلام الله علیها است و خلاصه تجلی كلامی دختر عقل كل حضرت خاتم انبیاء والرسل محمد مصطفی برگزیده خدا از كل ماسوا است صلوات الله علیها و علی ابیها وبعلها و بینها.